عبدالملک بن مروان(پنجمین خلیفه اموى) قبل ازآنکه بر مسند خلافت بنشیند، همواره در مسجد بود، و با قرآن و دعا سر و کار داشت، به گونه اى که او را«حمامة المسجد»➖(کبوتر مسجد) ➖مى نامیدند، 

وقتى که پس از مرگ پدرش، خلافت به او رسید، در مسجد مشغول قرائت قرآن بود، خبرمقام خلافت را به او دادند، او قرآن را به دست گرفت و به آن خطاب کرد 

و گفت: سلام علیک هذا فراق بینى و بینک:«خداحافظ، اکنون زمان جدائى بین من و تو است».

غرور سلطنت آنچنان او را مسخ و غافل کرد که شراب مى خورد، و یکى از استاندارانش«حجاج» بود که دهها و صدها هزار نفر مسلمان را کشت،

خودش مى گفت: من قبل از سلطنت از کشتن مورچه اى مضایقه داشتم ولى اکنون حجاج براى من نوشته که صدها نفر را کشته ام، ولى این خبر درمن هیچ اثر نمى کند، 

و روزى یکى از دانشمندان زمان (بنام زهرى ) به او گفت: شنیده ام شراب مى نوشى گفت:«آرى، خون مردم را نیز مى نوشم».

تتمه المنتهی ص64و57


حال وروز بعضی ازکسانی که مثل عبدالملک بن مروان داری پست ومقام هستند امروز چنین است